0 یا 5000 دلار به شما، و شما آن را با خونسردی نگه م مشاوره برنامه نویسی ی دارید تا زمانی که به بازار برسید و درآمدی برای تامین مالی آن داشته باشید.
وقتی درآمد را به دست می آورید، صدها مورد از آن چیزهای قفسه بندی شده وجود دارد، و باید مواردی را اجرا کنید که بیشترین درآمد را در حال حاضر افزایش می دهند. ویژگی های مورد علاقه شما ممکن است در لیست برتر نباشد. شما باید یاد بگیرید که با آن کنار بیایید و همچنین به کارمندان خود توضیح دهید که مشاوره برنامه نویسی چرا نمی توانید به آنها اجازه دهید دو ساعت برای کاری که می خواهند انجام دهند وقت بگذارند.
مدیریت و تنظیم یک پروژه به گونه ای که بودجه خود را تامین کند و بهینه سازی رشد آن تحت این محدودیت، بالاترین هنر در جهان است.
هر چه زودتر آن را یاد بگیرید. این چند دهه از زندگی شما را نجات می دهد.
4. در مراحل اولیه به سراغ یک فناوری بروید، از یک فناوری در حال مرگ خارج شوید
هوش مصنوعی
من چندین دهه از شبکه های عصبی اطلاع داشتم. من 18 سال مشاوره برنامه نویسی پیش یک کلاس در مورد آنها داشتم و یک شبکه بی اهمیت ساختم. هیچ TensorFlow یا هیچ چیز دیگری وجود نداشت، من مجبور شدم یک کلاس C++ برای یک پرسپترون با دست ایجاد کنم، و همه چیز را از آن سطح به بالا. در پایان سال، من این دانش را کنار گذاشتم: بسیار خوب، میتوان ویرایشگرهای متن، ماشینحساب، مشتریهای ایمیل، و اکنون نیز برخی از شبکههای عصبی ایجاد کرد. برای من، آن چیز "یکی از" بود، نه برجسته.
در همان زمان، همه می دانستند که هوش مصنوعی در آینده بر این صنعت تسلط خواهد یافت. با این حال، من آن دانش و مهارت جدید خود را به چیزهایی مرتبط نکردم که وقتی کلاس تمام شد، روی آنها دست بگذارم.
3 سال بعد فرصت دیگری داشتم که به من پیشنهاد شد روی مشاوره برنامه نویسی سیستمی کار کنم که سرقت مواد غذایی را از یک جریان ویدیویی تشخیص میدهد، و آن در سال 2008 بود! من نپذیرفتم زیرا "کسب و کار" خودم را می خواستم.
اکنون در راه اندازی فعلی من، به هوش مصنوعی نیاز دارم که تشخیص دهد یک قطعه کد از چه الگوریتم هایی استفاده می کند. این بسیار ساده تر از لبه برش صنعت است، اما برای من سخت است که سرم را به اطراف بپیچم و کار را به تعویق می اندازم.
برنامه های موبایل
عکس دیگر با اپلیکیشن های موبایل بود. 17 سال پیش یک کلاس مشاوره برنامه نویسی در مورد توسعه موبایل داشتم. در آن زمان نسخه جاوا موبایل بود و هیچ کدنویسی مخصوص سیستم عامل وجود نداشت، اما اینکه میتوانستید چیزهای کوچکی را در جیب خود اجرا کنید، شگفتانگیز بود. خوب، من یک تتریس در JavaME ساختم، آن را آنلاین گذاشتم و آن را فراموش کردم.
14 سال به جلو، و همه چیز موبایل است. من شروع به یادگیری فلاتر بدون هیچ دانش قبلی از توسعه اندروید و iOS کردم. اکثر آگهیهای شغلی برای Flutter نیاز به تجربه بومی موبایل دارند و فلاتر را به عنوان یک اسباببازی فانتزی در کنار آن میبینند، بنابراین من به خوبی مناسب نیستم.
یکی از دوستان من در استودیویی که "12 سال توسعه موبایل" مشاوره برنامه نویسی را پشت سر می گذارد، رهبر فناوری است. مشتریان آنها عبارتند از KFC، Burger King، SAP و Mars. من می توانستم چنین استودیویی راه اندازی کنم. اما من ندارم.
PHP
به جای آن، 20 سال پیش وارد PHP شدم. راه اندازی یک استارتاپ برنامه نویسی نوجوانان در عرض 3 ماه کار درستی بود، اما من برای مدت طولانی در آن ماندم.
من متوجه شدم که 4 سال پیش زمانی که تصمیم گرفتم به جای شغل آزاد "یک شغل واقعی" پیدا کنم. مشاغل PHP خسته کننده بودند. بنا به دلایلی، شرکتهای بزرگ تقریباً از هر چیز دیگری برای پشتیبان پروژههای جدید استفاده میکردند.
این زمانی است که حقیقت به من برخورد کرد. قبلاً وقتی چیزهای امیدوارکننده دیگری در حال ظهور بودند، آن را در افق دیدم: Node.js، Go، و غیره. اما من امن بودم، مشتریانم را داشتم که PHP به دلایل بسیاری بهترین راه حل برای آنها بود. با این حال، کانون توجهات از بین رفته است و بازار PHP در حال کاهش بود.
اگر نشانههای اولیه مرگ یک فناوری را نخوانید، باید علائم مشاوره برنامه نویسی سختتر را بخوانید و هزینههای بیشتری بپردازید. بازار وب سایت های شرکت های کوچک توسط خدمات وب سایت بدون کد کشته شد. سپس شرکتهای بزرگتر دور شدند.
یک فناوری بی دلیل رها نمی شود. دلیل تناسب ضعیف است. اگر می گویید که محبوبیت مهم نیست اگر فناوری با هدف شما مطابقت دارد، دقیق تر نگاه کنید. چیز دیگری که با الزامات صنعت مطابقت دارد، بنابراین به احتمال زیاد با شما نیز سازگاری دارد.
با PHP، مشکل این بود که کتابخانه استاندارد ترکیبی ناسازگار از همه سبکهایی است که میتوانید تصور کنید، تایپ ضعیف و پیکربندی سخت. من هفتهها را صرف تعمیر و پیکربندی لاینتر برای آخرین کار PHP خود کردم، چیزی که با یک زبان کامپایلشده تایپشده مانند Go، Dart یا TypeScript بیرون میآید.
گفتن مرحله زندگی
به سختی می توان گفت که آیا یک فناوری نوظهور یک روند مختصر است یا بر این حوزه مسلط خواهد شد. با این حال، در یک نقطه مشخص می شود. به زودی ندیدن آن برای خود دروغ می شود. در مورد مردن یک چیز قدیمی هم همینطور است.
در حالت ایده آل، زمانی که چشم انداز مطمئن شد، تغییر دهید. حداقل وقتی متوجه شدید که به خودتان دروغ می گویید تغییر دهید.
به طور فعال سوال کنید
شما باید فعال باشید. به طور فعال سؤال کنید "آیا این هنوز هم همینطور است؟"
اطرافیان شما علاقه ای به ترک این فناوری ندارند.
کارفرمایان به شما نیاز دارند تا میراثی را که دارند حفظ کنید. مشاوره برنامه نویسی همکاران در ترس خود به تأیید شما نیاز دارند تا پشته خود را تغییر دهند. اگر بگذارید همه چیز به طور طبیعی پیش برود، در نهایت کار مردهای انجام میدهید که ناامیدانه وانمود میکند که زنده است، و اگر همچنان بتوانید، زمان بسیار بدی را در حال تغییر خواهید بود.
به نمودار دستمزد توسط StackOverflow نگاه کنید:
آنها هزینه بیشتری برای Objective-C می پردازند Programming advice تا شما را از تغییر به سویفت باز دارند. wi هم همینطور